Sunday, April 15, 2007

زندگی

چه لذتی داشت یک بزم چهار نفره خوابگاهی بازی ورق حکم ، شلم با متعلقاتش یه بسته سیگار مهم نبود مال کیه و چه مدلیه بهمن مگنا پین تو جشنها وینسون لایت و سنگین، شریکی کشید کون کشی ، چه آرمش و چه رهایی . البته سیگار مضره و همیشه در حال ترکش باشی.
فحش بدم و فحش بخورم دوست داشته باشم و دوست داشته بشم. الکی خوش باشم به ظاهر و در درون بگم غم عالم همه کردی به بارم مگه مو آن لوک مست سر بدارم. انسان باشم حیوانی ناطق خلیفه باشم و حق.

غم نان داشته باشم ، غم دنیا غم عقبی.
شادی کودکانه داشته باشم.
مالیخولیایی زندگی کنم و به هیچ چیز پایبند نباشم و به همه چیز احترام بذارم. بخوام همه چیز بدونم ولی از هیچی سر در نیارم. وسواس داشته باشم و افسردگی. از امید بدم بیاد!
شعر بخونم و زور بزنم که شعر بگم. ولی دریغ از یه بیت همش مصرع بگم. خوب اینم سبکیه. به اندازه خودم فیلسوف باشم.